سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید که آن رشته میان شما وخداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
مشاوران جوان دالاهو[0]
گروه مشاوران جوان دالاهو متشکل از جوانان فرهیخته، روشنفکر و اندیشمند در حوزه های گوناگون با تکیه بر خرد ورزی، عقلانیت و کار جمعی، سعی دارد به عنوان حلقه واسط میان مردم و دولت منعکس کننده ی دغدغه ها، مسائل و مشکلات مردم باشد. این گروه همچنین قصد دارد با فرهنگ سازی و ایده پردازی، گامهایی ولو کوچک در راه توسعه و پیشرفت شهرستان دالاهو بردارد و در این مسیر نیازمند همراهی سبز همه ی جوانان شهرستان دالاهو است.

خبر مایه

نژاد و زبان ساسانیان به قلم احسان محمودی
ساسانیان کوردانی از خطه استان فارس بودند. در تواریخ متعدد از کوردان فارس به کرات یاد شده. مهمترین حکومتهای ایرانی بعد از اسلام که استان فارس را به عنوان پایتخت خود برگزیدند اغلب کورد نژاد بودند از جمله: ( آل بویه ، زند و شبانکارگان).
الف: نژاد
در باب نژاد ساسانیان تعدادی از مورخان بنام اسلامی از جمله ابن اثیر و طبری مطالبی را ذکر نموده اند که تا حدودی میتوان به نسب این خاندان پی برد، اما بغیراز سخنان این مورخان بزرگ باید در باب فرهنگ و زبان آنان نیز کندوکاو نمود تا هاله های ابهام برداشته شود و حقیقتی فراخور درک همگان پیش روی نمایان گردد .
1- طبری درمورد نژاد ساسانیان طبق نامه ای که اردوان پنجم اشکانی به اردشیر بابکان می نویسد این گونه نگاشته است: «فبینما هو کذالک اذ ورد علیه رسول الاردوان بکتاب منه فجمع اردشیر الناس لذالک و قرأ الکتاب بحضرتهم فاذا فیه انک قد عدوت طورک واجتلبت ایها الکردی المربی فی خیام الاکراد». (طبری ،دارالکتاب علیمه بیروت،1407،ج1،ص390)
ترجمه : «اردشیر نامه را بخواند و مضمون چنین، که ای کرد ، تربیت شده زیر چادر کردان». (طبری،1375، ج2،ص583)
در جایی دیگر از تاریخ طبری اشاره به نژاد مادر بابک پدر اردشیر دارد : «زن ساسان از نژاد گروهی از شاهان فارس بود و نامش رامبهشت .... رامبهشت بابک بیاورد و چون به کمال رسید پس از پدر به کنار مردم پرداخت و شاهی اصطخر یکی از بازرنگیان بود که گفته هشام بن محمد، "جوزهر" نام داشت و بگفته دیگری "جزهر" بود و خواجه ای داشت تیری نام که ارکبد دارابگرد کرده بود و چون اردشیر هفت ساله شد پدر ، او را به بیضابه نزد جزهر برد و پیش وی بداشت و از او خواست که اردشیر را به تیری بسپارد که مربی وی باشد و پس از وی ارکبد باشد و جزهر پذیرفت» (طبری،1375،ج2،ص583).
پس نشان میدهد که تیری از خاندان بازرنگی همان مربی اردشیر بوده است و خاندان بازرنگی خود در تاریخ فارس از طوایف کرد بشمار می آیند.
2- دکتر عبدالحسین زرین کوب نیز در باب نامه اردوان پنجم به اردشیربابکان این گونه مینگارد: «شاه اردوان، اردشیر را در جوابی که به نامه گستاخانه اش داده بود تحقیر و تهدید کرد و او را «کرد» و «تربیت یافته زیر چادر کردان خواند» (زرین کوب،1386،ج1،ص416).
با توجه متن عربی و ترجمه آن ،همه نشان از آن دارد که جد مادری و هم پدری اردشیر بابکان کورد بوده است و جای هیچ گونه شکی را باقی نمی گذارد.
ب: زبان:
زبان عنصر مهمی است که نشان از هویت فرهنگی یک شخص،قوم و ملت دارد. طبق نوشته های باستانی و مورخان اسلامی زبان سلسله ساسانیان پهلوی بوده که فرهنگستان ادب فارسی آن را ملقب به " فارسی میانه یا دری" نموده است. حال باید پرسید چه کلماتی از زبان پهلوی باقی مانده و با کدام زبان و یا گویش زبانی امروز مطابقت دارد. آنچه از زبان پهلوی باقی مانده تعدادی از لغات و جملاتی می باشد که بیشتر از زبان شاهان ساسانی بجای مانده است و بیشتر نام شهرها و یا نام شاهان و القاب آنان می باشد.
1- حسن پیرنیا در تاریخ ایران قبل از اسلام درمورد سلطنت خسرو انشیروان می نویسد: «نوشته اند شهر انطاکیه به قدری پسند خاطر انوشیروان شد که در نزدیکی تیسفون (مداین ) به توسط یونانی ها شهری مشابه آن ساخت که معروف به " بیه زان دیو " خسرو گردید. ( پیرنیا.1388،ص211)
"بیه زان دیو" از ترکیب سه جزئی بیه+ زان + دیو تشکیل شده "بیه" یعنی بهتر ، "زان"یعنی ازآن و " دیو" که این واژه در کردی سورانی و گورانی به معنای آن طرفی یا آن سوی بکار برده می شود. در صورتی که در زبان کردی ، موجود افسانه ای و اهریمنی را که زردشتیان با آنان دشمنی داشتند را " دِو" تلفظ می شود. و معنای " بیه زان دیو" ، "بهتر از آنطرفی" می باشد.
2- ظاهراً شکوه و اقبالی که پیوسته همراه شاهنشاهان حقیقی آریایی بوده، یعنی "خورنه" که در زبان پهلوی "خور" و در فارسی "فر" شده است. (کریستین سن.1387،ص170).
"خور" در زبان کوردی بخصوص در گویشهای کوردی جنوبی به معنای آفتاب می باشد در صورتی که هیچگاه در زبان فارسی خورشید یا آفتاب ، "خور" تلفظ نمی شود. حتی نام استان شرقی ایران خراسان که ترکیبی از دو جزء خور+ آسان.
در فرهنگ لغت فارسی، خراسان به معنای آفتاب طالع یا محل طلوع آفتاب معنی شده که اگر این واژه را " خورهلسان بدانیم که به معنای برخواستن آفتاب می شود.
"خور" در کوردی یعنی " آفتاب" و "هلسان" در کوردی به معنای"برخواستن" است و امروز ما آن را "خراسان" می خوانیم ناشی از ناآشنایی فارسی زبانان با زبان کوردی است. همچنین شهر ماهیدشت در کرمانشاه در زبان کوردی : "مای یشت" خوانده می شود. که حرف "د" در میان جمله در زبان کوردی قلب به " ی" می شود. مانند " مادیان" که در کوردی " مایین" خوانده می شود. همچنین حمدالله مستوفی نام قدیمی شهر کرماشان را " مای " می داند.
3- زند و ویس پرد هر
کدام یکی از شش جزء اوستا می باشند. زند هم اکنون یکی از ایلات لک می باشند و همچنین نام خانوادگی ویسی تنها در میان کردان و حتی در میان کوردان مهاجر شرق ایران دراستان سیستان و تا حدودی نیز در میان "لرها" وجود دارد و همچنین منظومه «ویس و رامین » که خود یک منظومه کردی می باشد نیز دلیلی بر این مدعاست.
4- معروف است که در زمان ساسانیان سدی ساخته شد تا دربرابر حملات اعراب بدوی ایستادگی کند و مانع از نفوذ آنان گردد. این سد را «ورتازیکان» می نامیدند. این واژه از سه جزء " ور+تازی+کان " تشکیل شده است. معنای این سه جزء در زبان کوردی بدین قرار می باشد.
ور= مقابل
تازی = عرب
کان = ها
و به معنای "سد مقابل اعراب" است که تمامی واژگان کاملاً کوردی می باشند.
5- بیشتر نامهای دوران ساسانی به «گ،ک» یا «گان،کان» ختم میشود.برای مثال "مهرگان"،"نامگ" ، "آسوریک" ، "زندیگ" ، "مگوگان" ، "وزرگان" ، " تازیکان" و بیش از دهها نام دیگر.
اگر دقت شود در گویشهای کوردی علی الخصوص در کرمانشاه پسوندهای «گ و گان » به وفور یافت می شود مانند:
کتاوگان = کتابها
ماشینگان = ماشینها
کتاوگَ = اشاره به کتاب مورد نظر
کیفگَ = اشاره به کیف مورد نظر
«گ و ک» در پسوند کلمات کوردی حکم The را در زبان انگلیسی دارد. که زبان فارسی فاقد چنین اصطلاحی می باشد.
کتاوکَ= The book
کیفگَ = The bag
پس نتیجه اینکه " گان و کان" در زبان کردی به معنای " ها" که همان پسوند جمع در فارسی می باشد به کار می رود و این در حالیست که زبان فارسی به هیچ عنوان امروزه از این دو پسوند استفاده نمی کند. البته باید خاطر نشان کنم پسوند " گ و گان" در گویش کلهری و گورانی جدید و " ک و کان" در گویشهای "گورانی قدیم (هورامی، کندوله ای ،گورانی) و سورانی ".
البته ناگفته نماند که ریشه های زبان کوردی و فارسی تقریباً یکی است و لغات مشابه در هر دو زبان وجود دارد. در این متن تکیه اصلی تنها بر روی واژها و پسوندهایی بوده که در زبان ساسانیان تنها در زبان کوردی استعمال می گردد.

صورت منابع و مآخذ
1- طبری، محمد بن جریر. الرسل و الملوک. دار الکتاب علیمه بیروت،1407.
2- مستوفی، حمدالله.نزهةالقلوب.
3- طبری، محمد بن جریر. الرسل و الملوک. ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، 1354.
4- زرین کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران. تهران، انتشارات امیرکبیر، 1386.
5- پیر نیا، حسن ، تاریخ ایران پیش از اسلام. انتشارات نگاه،1388.
6- کریستین سن،آرتور. ایران در زمان ساسانیان.ترجمه رشید یاسمی،تهران، انتشارات زرین،1387.

 


94/7/13::: 11:6 ص
نظر()